احمد زجاجی : کار معلمی چاشنی عشق و ایمان میخواهد. وقتی می خواستم وارد دانشسرا شوم پدرم رفت و استخاره کرد و سوره انبیا آمد که در آن سوره خداوند گفته بود که ما انبیا را برای رسالت مردم فرستادیم و من آنجا به کارم یقین پیدا کردم که خداوند معلمان را هم پایه انبیا قرار داده است.
به گزارش اداره اطلاع رسانی و روابط عمومی اداره کل آموزش و پرورش استان اصفهان در پنجمین روز از خردادماه 1400، احمد زجاجی دبیر ادبیات و مدیربازنشسته مدارس اصفهان در گفتگو با خبرنگار روابط عمومی گفت: در سال ۱۳۲۱ در اصفهان به دنیا آمدم و از پنج سالگی به مکتب و بعد از آن برای ادامه تحصیل به دبستان فردوسی رفتم و دوره شش ساله ابتدایی را در خدمت بزرگوارانی مثل جناب ربانی و خاتون آبادی که ریاست آن مدرسه را بر عهده داشتند گذراندم. بعد از گذراندن دوران ابتدایی با توصیه مرحوم آقای محمدنیلفروشان به دبیرستان نشاط رفتم و سه سال اول این دوره در آنجا گذشت، که در خدمت دبیران خوب آن زمان آقایان گلستانه، حق پناه، قمصری، قومی و ایمانی بودم.
وی در مورد ورودش به آموزش و پرورش افزود: در امتحان ورودی که در سال ۱۳۳۷ در دانشسرای مقدماتی بود شرکت کردم و دو سال تحصیلات بسیار عالی را گذراندم که بعد به ما دیپلم پنج علمی دادند و اولین جایی که شروع به تدریس کردم شهر مبارکه بود در روستایی به نام حسن آباد. محیط روستایی بسیار برای من جالب بود چرا که مردم را غرق در صفا و مهربانی نسبت به خودم میدیدم.
معلم پیشکسوت اصفهانی در ادامه اظهار داشت: آدم هر کاری در زندگی می کند دوهدف بزرگ دارد ،یکی تامین مسائل مادی زندگی و دیگری اغنای مسائل روحی که بزرگ ترین آن عزت نفس است که آدمی نیاز مبرم به آن دارد.بنده در آنجا نمونه عزت نفس را در بین این مردم با صفا و ساده روستایی دیدم و چقدر خوشحالم که اول خدمتم را در این روستا می گذراندم. در همان سال اول خدمتم در امتحان ششم متوسط شرکت کردم و قبول شدم و بعد از آن امتحان ورودی دانشکده ادبیات را به اتفاق آقای دادگر شرکت کردیم و قبول شدیم و به تهران رفتیم برای شرکت در کلاس های دانشکده علوم تربیتی که بعد از پایان دوران فوق لیسانس به اصفهان برگشم و ابلاغ دبیری دبیرستان برایم صادر شد و به دبیرستان کازرونی رفتم که ریاست آن با جناب شیخ الاسلام بود که افتخار شاگردی ایشان را هم داشتم .
زجاجی تصریح کرد: انقلاب شد و من پس از معلمی و مدیریت در سال ۱۳۵۹ باز به تدریس در دبیرستان ها مشغول شدم. بنا به مدرکی که داشتم که لیسانس ادبیات فارسی و فوق لیسانس علوم تربیتی بود، با توجه به اینکه عنوان فوق لیسانس بنده در سیستم وجود نداشت ، همچنان ادبیات فارسی تدریس می کردم اکنون هم غیر از کار معلمی به هنر فرش علاقه دارم ودر این رشته فعالیت میکنم سه فرزند دارم، دو پسر و یک دختر ،که دو پسرم مدرک فوقلیسانس گرفتند و دخترم هم در پزشکی رشته داروسازی فعالیت میکند .
دبیر ادبیات پیشکسوت بیان داشت: وقتی برای گذران امور به بیرون از خانه میروم میبینم که مثلاً رئیس فلان بانک از پشت میز بلند میشود و اظهار محبت می کند و همین ها باعث اطمینان خاطر از مسیری که رفتم می شود وبه این معتقدم که معلم ها این افتخار را دارند که نردبان ترقی دیگرانند و این بزرگترین سرمایه برای ما است .
وی در پایان گفت: شغل معلمی چاشنی عشق و ایمان میخواهد. وقتی می خواستم وارد دانشسرا شوم پدرم رفت و استخاره کرد و سوره انبیا آمد که در آن سوره خداوند گفته بود که ما انبیا را برای رسالت مردم فرستادیم و من آنجا به کارم یقین پیدا کردم که خداوند معلمان را هم پایه انبیا قرار داده و بسیار از شغلم راضی هستم و افتخارم این است که بازنشسته آموزش و پرورش هستم و در آخر باید بگویم که هر کسی در زندگی خانواده خوب داشته باشد همان بهشت وعده داده شده از طرف خداوند را دارد و هیچ چیزی بهتر از این در طول زندگی وجود ندارد.
منبع: اداره کل آموزش و پرورش استان اصفهان