در امتداد جلوه های ناب معلمی لرستان : این بار قصه ی ایثار معلمان ززو ماهرو
کرونا که آمد محرومیت های ززماهرو را هم پررنگ تر کرد، فرایند تحصیلی دانش آموزان به خطر افتاد چرا که از شبکه “شاد” تنها نامی را شنیدند که چندان هم متناسب با شرایط “غمناک” برخی از خانواده ها به دلیل نداشتن گوشی هوشمند نبود.
اینجا باید گاهی برای یک تلفن زدن و مکالمه معمولی بربلندی کوه یا تپه ای حاضرشوی، ضعف شبکه های تلویزیونی صداوسیما، نداشتن گوشی هوشمند و چندین و چند مشکل دیگر باعث عقب ماندن دانش آموزان از درس شده است.
معلمان روستایی و عشایری در مناطق فاقد پوشش اینترنت با توزیع درسنامه و برگزاری کلاس ها در فضای آزاد و با رعایت کامل پروتکل های بهداشتی پا به کار شدند و در این میان روایت 2 معلم خوشنام ززوماهرو نیز شنیدنیست.
رسول کلیوند فیضی و حمیدحیدری 2 معلم منطقه ززو ماهرو هستند که تصمیم گرفتند جای همه این نداشته ها را پرکنند و طرح 2 نفره شان را به نام “حاج قاسم” اجرا نمایند.
حرکت جهادی 2 آقای معلم آغاز شد، گستردگی منطقه زیاد بود اما آنها به دور از تعلقات مادی و با هزینه شخصی خود به روستاهای پراکنده می رفتند، جاده های صعب العبور، پستی و بلندی، دره و صخره، مانع حرکت آنها نشد و با وجود سختی های بسیار در هفته 2 بار به شاگردانشان سرکشی می کردند.
رسول کلیوندفیضی مدیر موفق مجتمع شبانه روزی آیت الله خامنه ای است که پا به پای جاده های روستایی خود را به شاگردانش می رساند و معلمی می کند و اینجاست که دقیقا نشان می دهد چگونه مدیریت تحصیل دانش آموزان محرومش را به دست گرفته و با روزمرگی های شاگردانش روزگار سپری می کند.
حمید حیدری هم از معلمان حق التدریس است، حقوق ماهیانه اش به 2 میلیون تومان نمی رسد و بابت رفت و آمدهایی که هر هفته به مناطق کوهستانی و صعب العبور دارد پولی دریافت نمی کند، شاید اصلا کمتر کسی از مسئولان و مدیرانش متوجه این کار شوند اما هدف او و آقا رسول چیز دیگری است.
آنها نمی خواهند لوح تقدیر بگیرند و در طاقچه اتاق بگذارند، نمی خواهند مدال قهرمانی را بر دیوار بکوبند، پاداش آنها تحسین انسانیت، پهلوانی و روحیه جوانمردیشان است.
در برخی روستاها تنها یک دانش آموز چشم انتظارشان است اما آنها یک نفر را نمی بینند، آقا رسول و آقا حمید نوجوانی را چشم به راه می بینند که دنیایی از آمال و آرزوها را در سینه دارد، کسی چه می داند شاید همین یک نفر بعدها آدم مهمی شود و مثلا خیلی ها را نجات دهد، اختراع بزرگی داشته باشد، قهرمان و پهلوان شود و شاید هرگز دیگران نفهمند در پس این موفقیت ها 2 معلم فداکار بودند که کوهها و صخره ها پیش پای اراده شان کم می آوردند، اما آقا معلم ها با تصور همین ها هم دلشان قنج تدریس می رود.
بدون شک برخی از دانش آموزان این منطقه به آدم هایی عادی تبدیل می شوند و زندگی را مانند هزاران نفر دیگر ادامه می دهند، اما قطعا درس انسانیتی که از این 2 نفر می گیرند در خیلی از بزنگاه های زندگی عصای دستشان خواهد شد.
نباید آدم هایی مثل آقا معلم های ززوماهرو را دست کم گرفت، اینها آدم هایی هستند که قصد دلگرم کردن دیگران را دارند و این اصلا چیز کمی نیست، معلم هایی که خوشی های ساده را هم دست کم نگرفته اند و سختی های راه رسیدن به مناطق صعب العبور را به امید لبخند رضایت شاگردان محروم پشت سر می گذارند.
منبع: اداره کل آموزش و پرورش استان لرستان