مهدی شفیعی: همواره در تدریس برآن بوده ام از بچّه ها کمک بگیرم، کلاسم معلّممحور نباشد، متکلّم وحده نباشم و بیشتر، نقش هدایتگر و راهنما را داشته باشم و سعی کنم در قالب فعّالیّتهای گروهی، مطالب را به گونهای به دانشآموزان آموزش دهم تا آنها به اکتشاف دست یابند.
به گزارش اداره اطلاع رسانی و روابط عمومی اداره کل آموزش و پرورش استان اصفهان در بیستمین روز از اردیبهشت ماه 1401، مهدی شفیعی معلم نمونه کشوری آموزش و پرورش ناحیه 6 اصفهان در گفتگو با اداره اطلاع رسانی و روابط عمومی اداره کل آموزش و پرورش به سئوالات زیر پاسخ دهید :
خودتان را معرّفی کنید رشته تحصیلی تون چیست چند ساله که در آموزش و پرورش فعّالیّت دارید؟ کدام مقطع و کدام پایه و چه ناحیه و مدرسه ای تدریس می کنید؟
الهی!! به حُرمت آن نام که تو خوانی و به حُرمت آن صفت که تو چنانی، دریاب که می توانی!
با نام و یاد خداوند مهربان؛ ضمن عرض سلام و تبریک به مناسبت هفته ی بزرگداشت مقام معلّم بر معلّمان عزیز و دلسوز،گرامی می داریم یاد و خاطره ی استاد شهید، مرتضی مطهّری وشهدای فرهنگی و دانش آموز؛اینجانب مهدی شفیعی متولّد سال 1374، فارغ التّحصیل سال 1397 دانشگاه فرهنگیان اصفهان در رشته ی علوم تربیتی، دانشجوی ارشد رشته ی تکنولوژی آموزشی و اکنون، در مقطع ابتدایی بعنوانِ آموزگارِ پایه ی ششم ناحیه 6 استان دبستان هیأت امنایی باجغلی مشغول خدمت هستم. خوشحالم و به خود می بالم که خداوندِ متعال، توفیق خدمت به خلق را در کِسوت معلّمی به این بنده عنایت فرمود، و إن شاءالله که بتوانم با استعانت از خداوند، ائمّه ی اطهار و دُعای خیر دانش آموزانم، در ادامه ی این رسالت مقدّس، موفّق و سربلند باشم.
از نحوه ی تدریس و ارتباط با دانش آموزانتان بگویید؟
معلّم قوی و کارآمد، معلّمی است که با توکّل به خدا، صبر و شکیبایی در مسیر معلّمی و بهره گیری از سواد علمی و تجارب آموزشی خود، در تعامل و برقراریِ ارتباط با دانش آموزان قوی عمل می کند و در دنیای کودکانهی دانش آموزانِ خود زندگی می کند. معلّم حرفه ای، سه ویژگیِ دانش، تجربه و روش را با هم در می آمیزد و بعنوان یک هنرمندِ متخصّص، ماهر و حرفهای در امر خطیر معلّمی، انجام وظیفه می کند.
ارتباط صمیمانه با دانش آموزان، تلاش برای جذّاب تر کردن کلاس درس و ملموس کردن مفاهیم آموزشی؛ با توجّه به اهمّیّت و کاربرد عملی آن در زندگی و نیز احترام متقابلِ دانش آموزان، از جمله مواردی است که در تدریس های خود همواره در نظر می گیرم. تغییرات غیر منتظره ی اخیری که وارد نظام آموزشی شد، ما را با چالشهای بسیاری روبرو کرد. ضربان قلبِ ثابت و قابل اعتمادِ زندگی در مدرسه، که طی دههها روال پیشبینیپذیر در جوامع فرسوده شده بود، ناگهان ناپدید شد و در سکوتی که به دنبال داشت، ریتمهای جدیدی پدیدار شد. مرزهای آموزش رسمی و چهار دیواری های کلاس را در هم شکست و دنیای یادگیری- یاددهی وسیع تر شد. استفاده از انواع فنّاوری در تدریس و چگونگی ایجاد تعامل بهتر با فراگیران با استفاده از نوع روش های فعّالِ آموزش مجازی، شکل جدّی تری به خود گرفت. نقش کلیدیِ اولیایِ دانش آموزان در این فرآیند، بیشتر و شفّاف تر شد و باعث این شد که معلّمان در اتاق شیشه ای، زیر ذرّه بین مخاطب بیشتری قرار بگیرند.
بد نیست اشاره ای داشته باشم به آنچه که امروزه، به عنوان”مهارت های قرن بیست و یکم” موسوم است و اینکه نیاز جوامع در طول چند دهه ی گذشته به طور قابل توجّهی تغییر کرده است؛ مسلّماً اکنون دسترسی به دانش بسیار آسانتر است. این روزها فقط می توانیم آن را در گوگل جستجو کنیم.
با این حال، بنده بیشتر نقش “پرورش و تربیت” را در نظر گرفتم و سعی بر آن داشتم تا دانش آموزان را به نوعی، با نحوه ی تفکّر انتقادی و حلّ مسئله و راهبُردهای آن آشنا کنم تا خودشان، به نوعی خودتنظیمی و خودکارآمدی در مواجهه با مسائل آینده برسند.
همواره در تدریس برآن بوده ام از بچّه ها کمک بگیرم، کلاسم معلّممحور نباشد، متکلّم وحده نباشم و بیشتر، نقش هدایتگر و راهنما را داشته باشم و سعی کنم در قالب فعّالیّتهای گروهی، مطالب را به گونهای به دانشآموزان آموزش دهم تا آنها به اکتشاف دست یابند، خودشان به روش حلّ مسأله برسند و من فقط ناظر و هادی باشم. میکوشم محیط کلاسم، محیطی پویا و شاداب باشد، تا بچّهها از محتوای درس و مطلبی که آموزش میبینند، لذّت ببرند. هرگز به یاد ندارم در کلاس، بچّهها را تهدید کرده باشم، چون تهدید کردن به این معناست که مطلبی را تدریس میکنم که برای دانش آموزم جذّاب نیست و نگرانم که مبادا کنترل کلاسم را از دست بدهم.
استفاده ی تلفیقی از روش های نُوین تدریس و فرصت هایِ یادگیریِ فنّاوری- محور، از جمله: استفاده از راهبُرد آموزش معکوس درکنار برگزاری رویدادهای روزانه ی آموزشیِ مدرسه ای در بستر شاد و دیگر بسترها بصورت تلفیقی، و تغییر فضای آموزشی کلاسی به فضای یادگیری فردی از جمله اقداماتی بوده که در چندسال اخیر در زمینه ی تدریس بکار گرفته ام و خدا را شاکرم که توانایی تولید محتواهای متعدّدِ الکترونیکیِ دروس را به “صورت میکرولرنینگ های آموزشی” به من داد تا آموزش ها را نه تنها متوقّف، بلکه قوی تر از قبل پیگیری نمایم.
از نظر شما خصوصیّات یک معلّم نمونه چیست؟
معلّمان نمونه، مسئولیّت پذیر و وجدان کاری بالایی دارند؛ همواره احساسِ نیاز به یادگیری را در خود میبینند و به صِرف داشتن مدرک تحصیلی، از یادگیری متوقّف نمیشوند. آن روزی که معلّمان فکر کنند به سقف علم یا به سقف تربیت رسیدهاند، آن روز، روز مرگ نظام است. معلّمانِ امروز باید بدانند که برای آموزشِ دانش آموزان فردا، همواره باید بروز باشند. امروز، نیازمند تحوّلی از درون و از جزء به کل هستیم تا امکانِ شروع و تحوّل آفرینی بر اساس امتیازات و تجربیات برای ما فراهم گردد.
مدرسه موجود زنده ای است که برای زندگی جدید، نیازمند تفکّر جدید، حرکت تازه، اهداف نو و گذر از نقص های گذشته را دارد. معلّم نمونه، خود را وقف رویکرد های نُوین تربیتی-آموزشی می کند و از سطوح کلاس و مدرسه، وُسعت فکر و اندیشه، امکانات و نیروی انسانی و حدود اختیارات در سال تحصیلی، استفاده می کند تا رویکردهای خلّاقانه و متفاوتی را برای مدیریّت نقش خود به کار بندد. یک معلّم خوب، معلّمی است که همواره، حسّ تعامل را در خودش میبیند؛ یعنی، اگر احساس کند با تعامل با دیگران می تواند مؤثّرتر واقع شود، به دنبال همفکری با دیگر همکاران خود میرود و تیم های مشارکتی فعّالی را با همکاران خود در مدرسه ایجاد می کند، فنّ بیان خود را تقویّت می کند، به تفاوت های فردی دانش آموزانش توجّه ویژه دارد و در امر خطیر آموزش، با مِتانت، صبر و بُردباری و با شخصیّتی مُقتدرانه و نه سُلطه جویانه در کلاس درس، حاضر می شود.
آیا شما خودتان را یک معلّم موفّق و نمونه می دانید؟! ویژگی هایی که باعث شد شما معلّم نمونه باشید چیست؟
آنچه برای بنده رَقَم خورد، لطف خداوند و دُعای خِیر پدر و مادرم بود. خداوند را شاکر هستم که این لطف و موهبت، شامل حال بنده شد و اگر امروز در این جایگاه قرار گرفته ام، صِرف تلاش های یکساله ی اخیر و آموزش های مجازی نبوده، بلکه از زمان ورود به دانشگاه و تحصیلات خود، همواره بر آن بودم تا در هر موقعیّتی که قرار می گیرم، الگو و بهترین باشم، تجارب زیادی کسب کنم، همواره به دنبال یادگیری باشم و اطّلاعات و دانش خود را بروز نگه دارم.
جلوه های ویژه ی معلّمی در زیست بوم جدید، مبتنی بر 7 شاخص بروزرسانی علمی، فعّالیّت های گروهی و تعاملی با همکاران، فیلم های تدریس، تولید محتوا، نحوه ی ارزشیابی و ارائه تکالیف و فعّالیّت های خود جوش، ارزیابی می شد. شرکت فعّال در زمینه ی تولید محتواهای الکترونیکی و خاصّه، عضو اصلی مدیریّت و پشتیبانی همکاران توانمند حوزه ی “آموزش ابتدایی کشور” در طرح بزرگ این حوزه در سال 1399 با عنوان”تولید چندرسانه ای کُتب” جهت بهره گیری از نمونه های ارزشمند تولیدی در بستر شاد از جمله افتخارات و موهبت های الهی بوده که پروردگار، نصیب من گردانید.
موفّق ترین معلّمان کسانی هستند که از اطمینان دوری می کنند و این، باعث می شود که همیشه و در همه حال، انعطافپذیرتر، بازتر، با تجربهتر و مؤثّرتر عمل کنند و به این باور ایمان دارم که تخصّص، در مجموعهای از شرایطِ محدود توسعه مییابد.
چه کمبودهایی را در مقطع ابتدایی حس می کنید؟
معلّمان مقطع ابتدایی، نقش زیربناییِ مهم ترین و اساسی ترین دوره را در نظام آموزشی برعهده دارند و از این میان، می بایست کانون توجّه و پشتیبانی های قوی تری در خطّ مشی ها و سیاست گذاری ها قرار گیرند که در ادامه به برخی خلأهای مشهود در این مقطع حسّاس اشاره خواهم کرد:
1- وجود معلّمانی با تخصّص نامربوط و ناآشنا به رشد و تربیت کودک؛
2- عدم وجود فضاهای باز و وسیع آموزشی، و نیز عدم غنی بودن فضای آموزش به فضای مفرّح تربیّتی و رشد؛
3- نبود کارسوق های آموزشیِ دانش آموزی و اردوهای متعدِّد تفریحی-علمی؛
4- جایِ خالیِ سامانه های آموزشی و مدیریّتیِ واحد و تسهیلگر بصورت رایگان در خدمت آموزش، مبتنی بر اهداف این مقطع؛
5- نبود دوره های تخصّصی-آموزشیِ مفید و رایگان بصورت منظّم، و عدم بهره گیری از متخصّصان و سرآمدان دانشگاه های کشور در دوره ها(معلّمان صرفاً باید در دوره های خارجی و با هزینه های گزاف به بروزرسانی علمی خود بپردازند)؛
6- عدم وجودِ منابعِ محتواییِ بازِ رایگان و باکیفیّت درسیِ الکترونیکی، متناسب با دوره ی کودکی(بازی و یادگیری درسی)؛
7- عدم سیاست گذاری هایِ صحیح، مبنی بر فراهم آوردن بسترِ ورود ابزارهای دیجیتالی همچون: تبلت و تلفن همراه به مدارس، و استفاده ی مفید و حدّاکثری از آنها در جریان آموزش و تربیت؛
8- وجود طرح و برنامه های زیاد و پراکنده ی اغلب ضعیف و ناکارآمد در این حوزه، که منجر به تقلیل انگیزه و ایجاد آثار مخرّب بر فرآیند، و سلب فُرصت ابتکار و خلّاقیّت در انجام دیگر فعّالیّت ها را بواسطه ی کمبود زمان و انگیزه(بعنوان موتور محرّکه)، از معلّمان گرفته است و لزوم یکپارچه سازی طرح های مختلفِ موجود از ابتدای سال، بصورت یک طرح مُنسجم، بروز و هدفمند با زمان بندی و دستورالعمل مشخّص را می طلبد؛
9- وجود زیرساخت های خُشک مدیریّتی متمرکز و بوروکراسی های ناکارآمد بُعد ساختاری؛
10- توجّه زیاد به رویکرد آموزشی و مُکفی نبودن رویکردهای فرهنگی- تربیتی و پرورش مهارت های فراشناختی مورد نیازِ عصر جدید در آموزش، همچون: تقویّت تفکر نقّادانه، تخیّل، خود شناسی … با توجّه به آینده ی ناشناخته ی بشری؛
11- عدم وجود تعادل، رضایت شغلی و تأمین معلّمان کارآمد و نمونه و عدم تخصیص بودجه ها و اعتباراتِ مُکفی به معلّمان، جهت ایجاد انگیزه و کارآمدی شغلی؛
12- نبود مُشاورهای تخصّصی کودک و نوجوان در مدارس ابتدایی بمنظور هدایت صحیح دانش آموزان، والدین و معلّمان و فعّال نبودن نقش مربّیان پرورشی در فرآیند تحصیل و تربیت؛
طرفداران و مبلّغان تحوّل و توسعه در جوامع باید بیش از هر کس، حامیانِ واقعی معلّمان باشند و دغدغه های زندگی را برای آنان کاهش دهند. امید است با اتّحاد و همدلیِ ملّت و با نگرشی آینده پژوهانه و رو به جلو، در تعیین خطِّ مشی ها، سیاست گذاری ها و فعّالیّت ها حرکت کنیم تا نوید بخش آینده ای روشن برای خود باشیم.
سخن پایانی با معلّمان،والدین و دانش آموزان:
اگر شما یک معلّم باشید، بهواسطه ی همین شغل، یکی از بزرگترین موهبتهای الهی نصیبتان شده است. شما این شانس را دارید که ساعت کاریتان را با فرشتههایی پاک بگذرانید، که برای جلب توجّه و دریافت محبّت شما ازهیچ کاری، فروگذاری نمیکنند و آنها هم عاشقانه دوستتان دارند. معلّم هدیه ای الهی است و افتخار بسیاری از بزرگان فرهنگ ما نظیر: شهید رجایی، باهنر و دیگر فرهنگ ها این بوده که سال های پُربرکت عمر خود را در مدارس طی کرده اند.
معلّمان این توانایی را دارند که زندگی دانشآموزان را متحوّل کنند و دانش آموزان فرهیخته و شهروندانی مطلوب پرورش دهند. علم تعلیم و تربیت، شرایط تحوّل و تغییر فزاینده ای را اکنون در شرایط متحوّل جهانی تجربه می کند و قابل برنامه ریزی نیست. ما معلّمان باید قانون تغییر را بپذیریم. فرزند و همراه زمان باشیم، از قدرت ابتکار، خلّاقیّت و مهارت افزایی های بروز غافل نشویم. دانش آموزانمان می توانند یاد بگیرند، اگر ما بتوانیم راه یاد دادن را به آنها پیدا کنیم. ما باید تغییر کنیم، چون حق نداریم کودک دنیای امروز را با روش های دیروز برای زندگی فردا آماده کنیم!!!
تعامل میان خانه و مدرسه از مهمترین عوامل پیشرفت دانش آموزان در مسائل مختلف و فعّالیّت های مدرسه ای است، خانواده ها نقش بسیار مهمّی در شناساندن روحیّات و استعدادهای فرزندشان به معلّم دارند. فرصت یادگیری بهتر با تکرار و تمرین در خانه بیشتر است و همکاری های والدین در این زمینه مهمّ است. دانش آموزان دبستانی به حرف ها و آموخته های والدین بسیار اهمّیّت می دهند و آنها را با اعتماد و امنیّت زیادی می پذیرند. زمانی که آموخته ها و حرف های معلّم را از زبان والدین هم بشنوند، با رِغبت و اعتماد بیشتری یاد می گیرند.
و امّا دانش آموزان گرانقدر و آینده ساز، در کنار احترام به پدر و مادر، اخلاق، ایمان، علم آموزی، استفاده از فرصت و عُمر، مهربانی، همّت و تلاش و کمک به هم نوع را سرلوحه ی کار خود قرار دهند تا در زندگی، موفّق و شاد باشند. استعدادهای نهُفته ی خود را بشناسند و برای شکوفا شدن آنها تلاش کنند و نسبت به حفظ و تکریم از منزلت معلّمان خود و عمل به رهنمون های آن ها به عنوان یک الگو و راهنما، مسئولانه تلاش کنند.
در پایان از خُداوند باری تعالی، توفیق روز افزونِ معلّمان ارجمند در امر یاددهی و تربیت، تذهیب آنان به صفات حمیده ای همچون: صبوری، بلند همّتی و آزاد اندیشی را آرزومندم تا در تربیت و آموزش نسلی سالم، صالح و خلّاق موفّق باشند؛ چرا که آینده ی ایران و منِ معلّم، در گروه کارآیی دانش آموختگان امروز می باشد. همچنین از همکارانی که در همه ی زمینه ها مشوّق و همراه من بودند وتجارب ارزنده شان را در اختیار بنده قرار دادند، تقدیر وتشکّر می کنم وآرزومندم در سنگر مهمّ و مقدّس تعلیم وتربیت، خوش بدرخشند.
ای معلّم ای فدایت هستی ناقابلم
ای منوّر از فروغِ شمع رویت، محفلم
از کمال همنشینی با تو ای گلچینِ علم
خِرمنی از خوشه های معرفت شد حاصلم
در قِبال حُسن خلقی کز تو دیدم تا اَبد
از ضمیر دل برایت عِزّو ارزش قائلم
کودکی گُم کرده رَه بودم چو نزدت آمدم
چون چراغ راه، گشتی رهنمونِ منزلم
می زنم گلبوسه بر دستت اگر در بزم عِلم
لُطف دیدار توگردد بار دیگر شاملم