مدیر کل آموزش و پرورش خراسان جنوبی، با صدور پیامی رحلت شهادت گونه ی نبی مکرم اسلام و شهادت امام حسن مجتبی«ع» را تسلیت گفت و افزود: نگین خاتم نبوت تا فراسو پرکشید.
به گزارش اداره اطلاع رسانی و روابط عمومی آموزش و پرورش خراسان جنوبی، در متن پیام محمد علی واقعی آمده است:
بسم الله الرحمن الرحیم
وَ لَوْ لَا أَنَّکَ أَمَرْتَ بِالصَّبْرِ وَ نَهَیْتَ عَنِ الْجَزَعِ لَأَنْفَدْنَا عَلَیْکَ مَاءَ الشُّئُونِ وَ لَکَانَ الدَّاءُ مُمَاطِلًا وَ الْکَمَدُ مُحَالِفاً
از خانه ها،صداى اندوه مى آید؛ گویی زمین،کسى را گم کرده،همو که امانت دار نخل هاى به بار نشسته مدینه بود و رد گام هایش، عطر بهشتی را برای جان های گرفتار در جهنم گمراهی به ارمغان می آورد، و دست هاى بر آسمان برآمده اش، باران رحمتی بود که بهار را به خشکسالى دل هاى کویری جهل هدیه می داد.
کسى که بودنش، کابوس را از خواب کائنات زدوده بود؛ و نامش، بر جاهلیت زمین تاخت و فطرت ها را به اوج پاکى برد.
دریغ که دریاى بى کرانه ى رحمت اینک در بستر آرمیده است و نفس هاى مهربانش که سال هاى سال است، ستون هاى عرش را بر دوش کشیده و عمرى، دلیل هستى بوده به شماره افتاده اند و در حسرت دیدار رویش حرا خاموش و کوچه هاى بنى هاشم، سیه پوش شدند و کائنات، کلبه احزان و آسمان، اشک ریزان شد.
خبر به سرعت در شهر پیچید، امین مکیان و مرید مدنیان خسته است؛ شاید این لحظه هاى در بستر افتادن، قدرى او را به آغوش آرامش ببرند و آن چشمانى را که هرگز آسوده خاطر نخوابیده اند؛ و شب تا صبح، نگران به آسمان خیره بود و تمام دعاهاى خیرخواهش را به درگاه خدا مى برد، آرام بگیرد.
از شنیدن این خبر، قامت حرا خم و کوچه هاى مدینه چون یتیمکان طوفان زده در کنج ماتم نشستند. کائنات، کلبه احزان و آسمان، اشک ریزان شد؛ عالم امکان بر خود لرزید و منادی با حزن بانگ برآورد که مصطفى«ص»، همسایه دیوار به دیوار خدا، فخر خلقت، حرمت عالم و نگین خاتم، تا فراسو پر کشید.
دیگر آن روزهاى بى قرارى و شب هاى بى خواب که گمراهىِ مردمِ زمانه، محمد«ص» را آسوده خاطر نمى گذاشت؛ تمام شد. دیگر کوچه ها، صداى گام هاى او را که سپیده را در رگ هاى شهر جارى مى کرد و پرندگان، جاى پایش را بوسه مى زدند و فرشتگان، در رشحات وضویش غسل مى کردند؛ نمی شنود .
همان مردى را می گویم که از فراز بام خانه ها، باران خاکروبه برسرش مى بارید و او به عیادت جفاکارمى رفت. سیره عملی این استوره محبت باعث شد، تا هنوز و همیشه، حنجره مؤذنان توحید به شوق او فریاد شوند و گلدسته هاى زمین، به بلنداى نام او تکیه کنند. رسول مهربانى که خدا به او فرمود: «براى این امت فراوان دعا کن که دعاى تو مایه آرامش آنهاست…».
وا محمدا! بى تو پژمردیم، شکستیم، سوختیم، اما گویا غربت ومظلومیت واژه هایی هستند؛ که در شریان های اهل بیت معصوم و دلسوز امتی که دغده شان داشتید، تا قیام قیامت ساری و جاری است.
اى شیواترین مقدمه نوبهار، اى امین ترین مرد قبیله عشق! گر چه پس از تو، بوى بیگانه کوچ، قلب فاطمه«س» را در سرایى آغشته به عطر خاطرات، چنان فراگرفت که همسایگان، در ناله هاى روز و شب زهرا«س»، طاقت از کف دادند؛ اما مظلومیت سبط اکبرت، فرزند علی مرتضی، امام حسن مجتبی«ع» در حالی که هنوز غم ضربت سیلی، میخ نشسته بر سینه عفاف و دستان بسته ولایت در دل داشت، بار دیگر داغ مکرر بر سینه داغدار پراکنده شده امت گذاشت و درست در روزگاری که خاطره غربت دفن نبوت از جفای جهالت دیرینه رابر دل ها یاد آوری می کرد، شرحه شرحه شدن جگر مسموم امامت از سم خیانت و تیرهای نشسته بر سفینه قیامت دل ها را آتش زد.
یا رسول اللّه«ص»! در بیست و هشتمین روز از صفر،پاره های جگرش بغض غمم فاش نمود، قاتلش غیر همان کوچه ی تاریک نبود.
زخم زبان نامردمان بی معرفت چون شمشیر بر دلش فرود می آمد و و این پاره های جگر در تشت ستم!…. راستی چقدر این واژه تشت واژه قریبی است. یک روز خون حسن«ع» دربطن دارد و روزگاری خون رگ های سر بریده سید الشهدای کربلارا. پس!… «بگذار تا بگرییم چون ابر در بهاران کز سنگ ناله خیزد روز وداع یاران»
اینجانب فرا رسیدن ایام حزن و اندوه زهرای مرضیه در سوگ رحلت شهادت گونه پدر و شهادت مظلومانه سبط اکبرش، امام حسن مجتبی، را به محضر ولی عصر(اروحنا له افداه) و نایب برحقش امام خامنه ای عزیز و تمامی معلمان و دانش آموزان به ویژه فرماندهان سپاه پیشرفت خراسان جنوبی و سربازان ولایی میادین فرهنگی این سامان تسلیت و تعزیت عرض نموده و از خداوند متعال عاجزانه می خواهم که ما را در ابلاغ اسلام ناب، و تداوم مسیر نبوی تحت زعامت ولایت علوی تا طلوع فجر ظهور قائم و شهادت در رکابش ثابت قدم بدارد.