اردوان مجیدی
این روزها با تاکید مقام ولایت در سخنرانی اردیبهشت ماه سال جاری، بر حذف علم غیر نافع و تعلیم چیزهائی که در آینده به هیچ درد بچه ها نمیخورد، برخی از مسئولین محترم به تکاپو افتادند که قیچی دست بگیرند و از کتابهای درسی، محتواهای غیر نافع را حذف کنند. در این زمینه بحثها و گفتگوهای مختلفی در گرفته است. کار به جائی رسید که برخی حرف از حذف مباحث ریاضیات و نظایر آن را میزنند؛ و استدلال میکنند که از این مباحث ریاضیات بجز اندکی استفاده نمیکنند.
اما آیا منظور امام خامنهای، له الفداء، آن بوده که فقط برخی از تکه محتواهای کتابهای درسی غیر نافع است و باید حذف شود، یا مسئله چیز دیگری است؟ یکبار دیگر سخنان ارزشمند ایشان را مرور کنیم:
الان در دبیرستانهای ما و شاید در دبستانهای ما دانشهایی تدریس میشود که هیچ فایدهای به حال امروز و آیندهی این دانشآموز ندارد.
” یک نکتهی دیگر در مورد مسائل آموزش و پرورش که به برنامهریزیهای این وزارتخانه ارتباط پیدا میکند، تفکیک بین علم نافع و علم لاینفع است؛ علم نافع. حالا شماها خودتان تخصّص دارید، یعنی شماها در این مسئله کارشناستر از بنده هستید، الان در دبیرستانهای ما و شاید در دبستانهای ما دانشهایی تدریس میشود که هیچ فایدهای به حال امروز و آیندهی این دانشآموز ندارد؛ یک چیزهایی است، [یک] ذهنیّاتی است که یادشان هم میرود و در هیچ مسئلهی زندگی به اینها کمک نمیکند، در پیشرفت علم به اینها کمک نمیکند؛ اینها را شناسایی کنید، حذف کنید. علم نافع، آن علمی است که بتواند استعداد جوان و نوجوان را شکوفا کند؛ استعداد او را شناسایی کند، آن را در جهت استعداد خودش رشد بدهد، آن استعداد را شکوفا کند؛ برای آیندهی او سرمایهی ذهنی و عملی فراهم بکند؛ این میشود علم نافع؛ بعد طبعاً در پیشرفت و تعالی کشور تأثیرگذار خواهد بود امّا اینکه حالا یک مشت محفوظات ناکارآمد را به ذهن دانشآموز سرازیر کنیم، نه این [فایده ندارد]. یک بخش از وقت به آموزش و مهارتها صرف بشود که در صحبت آقای وزیر هم بود و خوب است، دنبال کنید این قضیّه را. سبک زندگی اسلامی، تعاون، همکاری اجتماعی، اینها را بچّه باید در مدرسه یاد بگیرد. نظم و قانونگرایی؛ یکی از مشکلات ما مسئلهی بیانضباطیهایی است که در زندگی اجتماعی و زندگی خانوادگی و مانند اینها معمولاً وجود دارد؛ ما از نوجوانی و از جوانی باید نظم و انضباط و تبعیّت از قانون را یاد بگیریم. روح مطالعه، احساس تحقیق و مطالعه در جوان، در نوجوان میتواند نهادینه بشود؛ شما میتوانید این را به عنوان یک مهارت به او منتقل بکنید. فعّالیّتهای جهادی؛ مبارزه با آسیبهای اجتماعی؛ افراد همه میتوانند با آسیبهای اجتماعی مبارزه کنند وقتی که این انگیزه در آنها وجود داشته باشد. (بیانات در جمع معلمان، 21 – 2 –1401)“
علم نافع، آن علمی است که بتواند استعداد جوان و نوجوان را شکوفا کند.
آیا ایشان از تکههای محتوای کتابهای درسی سخن می گویند؟ یا از رویکرد معیوب و کلان برنامه درسی و اتفاقی که در تعلیم و تربیت بچه ها میافتد؟ ایشان پس از اشاره سلبی به مسئله علم غیر نافع، با مثالهائی به تبیین ایجابی موضوع می پردازند. آیا نهادینه کردن و شکل گرفتن سبک زندگی اسلامی، همکاری، قانونگرائی، نظم، روح مطالعه و تحقیق، مهارتها، فعالیتهای جهادی و مبارزه با آسیبهای اجتماعی، با حذف و اضافه تکهای از کتابهای درسی محقق میشود؟ ایشان به ظرافت، دو ماموریت نظام تربیت را تبیین کرده، و رویکردی که بتواند این ماموریت را انجام دهد، مطالبه میکنند.
ایشان به ظرافت، دو ماموریت نظام تربیت را تبیین کرده، و رویکردی که بتواند این ماموریت را انجام دهد، مطالبه میکنند.
سالها است اندیشمندان در این میدان، از ساختار معیوب برنامه درسی یکپارچه و قالب بندی شده، و کتاب درسی محوری، و ارزشیابی مبتنی بر آن، که در نهایت به حفظ محوری و رویکرد کنکوری ختم می شود، سخن می گویند. اما در بین متولیان و مجریان، کمتر گوش شنوائی برای شنیدن این حرفها وجود داشته است. فَمَالِ هَؤُلاء الْقَوْمِ لاَ یکَادُونَ یفْقَهُونَ حَدِیثًا؟ هر چند هستند متولیان و مجریان گرامی، در رده ها و جایگاههای مختلف، از بالا تا پائین، که به این اشکالات واقفند و به ضرورت اصلاح آن نیز باور دارند؛ اما بافت سازمانی چنان دست آنها را می بندد، که آنها هم مجبورند سکوت اختیار کرده و با این بافت همراهی کنند، و تنها با احتیاط و محافظهکاری فراوان، به اصلاحات موضعی دست بزنند.
تا زمانی که لازم بشود که مقام ولایت، پس از چندین بار تذکر و تبیین قبلی در بیانات سه دهه گذشته، خود راسا وارد میدان بشوند و بر حذف تعلیمات غیر نافع، و لزوم تربیت نافع تاکید کنند.
پس از آن، برخی از مجریان به تکاپو افتاده و صاحب سخنان به سخنرانی پرداخته که چنین شود و چنان شود. بعد، علیرغم تبیین و تذکر صاحبنظران متعدد، عدهای قیچی بدست، به سمت کتابهای درسی رفته که فلان عبارت فلان کتاب درسی نافع است یا نیست. قیچیها را تیز کردند که بِبُرّند و سوزنها را آوردند که بدوزند، که دستور دستور است و اجرا کنید. بعد هم وقتی که سالها بعد، با عواقب نامطلوب اقدامات چشم بسته خودشان روبرو شدند، همه را به گردن آقا بیاندازند و کنایه بزنند که آقا فرموده بودند، تقصیر ما چیست؟! خداوند متعال هم میفرماید که کر و کور روی آیات پروردگارتان نیفتید؛ وَالَّذِینَ إِذَا ذُکِرُوا بِآیاتِ رَبِّهِمْ لَمْ یخِرُّوا عَلَیهَا صُمًّا وَعُمْیانًا.
آیا مسئله غیر نافع بودن تعلیم و تربیت فقط در همین کتابهای درسی است؟ آیا فقط یک موضوع خاص و صفحاتی از کتاب درسی، میتواند نافع یا غیر نافع باشد؟
مثلا آیا مشتق یا انتگرال، یا اطلاع از مفاد قرارداد ترکمانچای، یا فهم تفاوت غزل و مثنوی و اوزان شعر در ادبیات، نافع است یا نیست؟ هر کدام از اینها برای عده ای می تواند نافع و برای عدهای غیر نافع باشد.
آیا فقط کاربردی بودن محتوی در سطوح ظاهری و فوری (یعنی محتوائی که بلافاصله از آن استفاده شود و بکار گرفته شود) نافع است؟ یا محتوای نظری، مبانی و انتزاعی که در بسیاری از اوقات پایه فهم و درک بسیاری از کاربردها در مراحل بعدی است نیز نافع است؟
*****
در یکی از جلساتی که اخیرا داشتم، شخصی سوال کرد که چرا فقط بر محتوای کاربردی تکیه می کنم، در حالی که مثلا فلان قاعده ریاضی هم می تواند مفید باشد. من گفتم کجای تاکید من بر کاربردی بودن، به معنای انحصار در کاربردهای عینی و سهل الوصول است؟ اتفاقا موضوعات انتزاعی نظیر ریاضیات، میتواند از کاربردیترین آموزشها محسوب شود؛ البته به شرطی که به سه جنبهای که در ادامه به آن اشاره میکنم، توجه شود.
منظور من از کاربردی بودن، فرایندی است نه تکه محتوای مشخص!
یعنی از یک سو به نحوی این مطالب را به شاگردان منتقل کنید، و تربیت در فرایندی انجام شود، که منجر به رشد و فراهم شدن زمینه کاربرد این دانستهها گردد، و آنها بتوانند این دانستهها را در زندگی واقعی و نقشهائی که در جامعه دارند، چه در مقام یک پدر، مادر، شهروند، همسایه و نظایر آن، و چه در مقام یک مهندس، پژوهشگر، پزشک، حقوقدان، زیست شناس یا هر زمینه تخصصی مفید در جامعه بکار ببرند. نه آنکه فرایند فقط برای حفظ کردن معلوماتی بی حاصل باشد که آنها فقط تا روز امتحان آن را به خاطر می سپارند، و بعد از امتحان به دلیل اینکه این معلومات، هیچ اثری در زندگی بعدی آنها ندارد، آن را به سرعت فراموش کرده، و بلکه از شدت بی اعتقادی به آن و نفرت از آن، بعضا کتابهای درسی سال گذشته را پاره پاره کرده و به هوا پرتاب کنند. به عبارت دیگر از این منظر، زمانی یک محتوی کاربردی است، که بتواند در یک فرایند هدفدار، و در راستای ایفایدو ماموریت اصلی نظام تربیت (یعنی تربیت شاگردان برای ایفای نقش موثر در جامعه، و بلکه ساختن جامعه پیشرفته آینده) منتقل شود، و نقشی در تحقق این هدف داشته باشد. اگر فرایند معیوب باشد، و اصلا هدف مورد نظر ماموریت اصلی نظام تربیت را دنبال نکند، هر محتوائی در این فرایند قرار گیرد غیر نافع خواهد بود.
اگر فرایند معیوب باشد، و اصلا هدف مورد نظر ماموریت اصلی نظام تربیت را دنبال نکند، هر محتوائی در این فرایند قرار گیرد غیر نافع خواهد بود.
فرایندی بودن کاربردی بودن، سوی دومی نیز دارد. هر فرد با توجه به نیازهای مختلف و ویژگیهای متفاوت، در مسیرهای مختلفی از زندگی قرار می گیرد، که هر کدام نیاز به مسیر تربیت و محتوای خاص خودشان را خواهند داشت. یک شخص در یک رویکرد و بستر تربیتی، و شخص دیگری در رویکرد و بستر دیگر تربیتی، میتواند توان ایفای نقش موثر خود را در جایگاهی که او برای آن مناسب است، کسب کند. و فرایند کلان تربیت، باید امکان قرارگرفتن اشخاص مختلف در فرایندها و رویکردها و بسترهای مختلف را فراهم کند، و هر کس متناسب با نیازهای خود، رویکرد و محتوای آموزشی مناسب خود را نیاز خواهد داشت، و محتوای نافع برای یک نفر، با محتوای نافع برای شخص دیگر متفاوت خواهد بود. تجویز یک رویکرد برنامه درسی به صورت متمرکز در تمام کشور و در تمام مدارس، و متمرکز شدن آن در کتاب درسی واحد و قالب بندی شده، خواه ناخواه شاگردان را در معرض محتوای غیر نافع قرار میدهد، و شاگردان مجبور به یادگرفتن چیزهائی می شوند که در زندگی واقعی آنها موثر و مفید نخواهد بود.
هر کس متناسب با نیازهای خود، رویکرد و محتوای آموزشی مناسب خود را نیاز خواهد داشت.
و در سوی سوم، فرایندی بودن کاربردی بودن تربیت، به معنای آن است که فرایند باید ماهیتا زمینه رشد کاربردی و توانمند شدن درون زای شاگردان را فراهم کند، و شاگردان خودشان این رشد را تجربه کرده، و با انگیزه های خودشان به سراغ محتوی بروند و خودشان با احساس نیاز به یک یادگیری، برای یادگرفتن آن کوشش کنند، نه آنکه با انگیزه های بیرونی و فشار کتاب درسی تحمیلی و مقاطع تحصیلی الزامی کلیشه شده، و نمره و تحدید و تهدید و تحقیر، مجبور به یادگرفتن محتوائی بشوند که برای او در نظر گرفته شده و به زور به خورد او داده میشود.
تجویز یک رویکرد برنامه درسی به صورت متمرکز در تمام کشور و در تمام مدارس، و متمرکز شدن آن در کتاب درسی واحد و قالب بندی شده، خواه ناخواه شاگردان را در معرض محتوای غیر نافع قرار میدهد.
در این فرایند معیوب، بهترین و مفیدترین محتوای عالم هم به دلیل اینکه شاگرد برای کسب آن آماده نشده و از درون برای کسب آن جوششی اتفاق نیافتده، تنها در حافظه او انبار شده، و انباشته ذهنی غیر کاربردی برای او خواهد بود. حتی زمانی که شرایط کاربرد آن انباشته های ذهنی برای او پیش بیاید، به دلیل اینکه در هنگام یادگیری فقط آن را در ذهن خود در جدولی از انباشته ها که بر حسب کتاب درسی و امتحانات آن فهرست شده است، قرار داده است، نمی تواند ارتباط شرایط کاربرد را با محتوای انباشته شده ذهنی خود به یاد بیاورد و عملا از کاربرد آن دانسته خود عاجز خواهد بود. فرایندی بودن کاربردی بودن، به معنای آن است که شخص در فرایند حل مسئله، خود به محتوای مذکور احساس نیاز پیدا کند، و دانسته به سراغ آن برود.
فرایند باید ماهیتا زمینه رشد کاربردی و توانمند شدن درون زای شاگردان را فراهم کند.
که در چنین حالتی، با مدیریت خودکار مغر، با تنها یک کوشش، موضوع را به خاطر خواهد سپرد و نیازی به تکرار آن نیست، و با برخورد با شرایط کاربرد آن، بلافاصله موضوع را به یاد خواهد آورد.
سالها است که صاحبنظران متعدد، در این زمینه سخن گفتهاند، و نگارنده این متن نیز در حد بضاعت محدود خود، در گفتارهای شفاهی، و در متونی نظیر کتابهای نظام برتر و گذار در بحران و متون متعددی نظیر اینجا و اینجا و اینجا و اینجا و اینجا و اینجا و موارد فراوان دیگر، در این موضوع صحبت کرده است. و اما گوش شنوا، عزم تغییر و توان تحول، در فضای سنگین هنجاری و سازمانی نظام رسمی تعلیم و تربیت کجاست؟
این فرایند معیوب، بهترین و مفیدترین محتوای عالم انباشته ذهنی غیر کاربردی برای او خواهد بود.
نافع بودن تربیت، یک نگاه است! نگاهی متفاوت از نگاه تربیت ماشینی و کلیشهای امروزی. نگاه هایمان را باید عوض کنیم. چشمها را باید شست؛ جور دیگر باید دید.
*****
فرایندی بودن کاربردی بودن، به معنای آن است که شخص در فرایند حل مسئله، خود به محتوای مذکور احساس نیاز پیدا کند، و دانسته به سراغ آن برود.
این حرفها را زدیم. اما با توجه به سبقه قبلی، گمان نمیکنم که حرفهای ما و امثال ما به طبع برخی از متصدیان بزرگوار خوش بیاید. احتمال می دهم که برخی از بزرگواران، چشم بسته کلمه ”محتوی“ را از صحبتهای مقام ولایت بیرون بکشند و نتیجه بگیرند که منظور ایشان کتابهای درسی بوده است!
نافع بودن تربیت، یک نگاه است! نگاهی متفاوت از نگاه تربیت ماشینی و کلیشهای امروزی. نگاه هایمان را باید عوض کنیم.
به نظر می رسد در همین ایام با توجه به اینکه این مباحث در دستورکار فوری عده زیادی از مجریان قرار دارد، به عنوان یکی از فعالان نظام تعلیم و تربیت از مقام ولایت و بیت ایشان، درخواست می کنم، اظهار نظر و تصریح فرمایند که آیا منظورشان حذف تکههائی از کتابهای درسی بوده است؟ یا اینکه نگرش برنامه درسی با تعلیمات غیر مفید، و ارائه محتوای قالب بندی شده (که می تواند برای برخی مفید و برای برخی دیگر غیر مفید باشد) به صورت حفظ محور، باید تغییر کند!
با توجه به اینکه این مباحث در دستورکار فوری عده زیادی از مجریان قرار دارد، به عنوان یکی از فعالان نظام تعلیم و تربیت از مقام ولایت و بیت ایشان، درخواست می کنم، اظهار نظر و تصریح فرمایند.
و به محقق کردن برنامه درسیای سوق پیدا کند، که عمر و دوران یادگیری شاگردان، و زمان فروانی که برای آن در بهترین و موثرترین دوران زندگی و رشد خود صرف کردهاند، در زندگی واقعی و ایفای نقش موثر آنها در جامعه، کاربردی، مفید و موثر باشد.
نگرش برنامه درسی با تعلیمات غیر مفید، و ارائه محتوای قالب بندی شده، به صورت حفظ محور، باید تغییر کند!
برنامه درسیای که از تلاش و یادگیری در فرایندی غیر نافع، و حفظ کردن علم غیر نافع، که در زندگی عادی و تخصصی آینده آنها به کارشان نمیآید، اجتناب شود. و برنامه درسی موثری که بتواند به نیازمندیهای متفاوت شاگردان مختلف، و کاربردها و ویژگیهای مختلف آنها، پاسخ دهد!
انتهای پیام/
از شما صاحبنظر گرامی در حوزه تعلیم و تربیت هم دعوت می کنیم، از نویسندگان، ممیزان و اعضای هیئت تحریریه پنجره تربیت باشید. برای ارسال مطالب و عضویت در هیئت تحریریه، از طریق ایمیل FarsPanjarehTarbiat@gmail.com مکاتبه فرمائید.
منبع: خبرگزاری فارس