گروه زندگی –سمیه دهقان زاده: این روزها بهار با همه خوشی و ناخوشی و تلاطمش دارد می رود و تابستان تمام قد و گرم آمده به بدرقهاش. تهران هم از این گرما بی نصیب نمانده و حتمی خیلی از شما پایتخت نشینان دلتان لک زده برای دمی خنکی و هوای بهشتی آن هم کنار خانوادهتان. پس با ما همراه باشید تا چم و خم یک به دل کوه زدن آن هم از نوع خانوادگیاش را برایتان بگوییم.
یارگیری شیرین آخر هفته
اول از همه بچهها و پدر و مادر یا هر اهل دلی که پای یک پیاده روی سبک را هم دارد دور هم جمع کنید و بگویید قرار است سفری کوهستانی داشته باشید و هواشناسی هم چک شده و خیالتان راحت است. چشمه و دار و درخت و رودخانه و مسیر پاکوب و هوای پاک هم که دیگر گفتن ندارد، رضایت همه که جلب شد و هیجان زده شدند، دیگر تمام است، تبریک میگویم، حالا یک تیم از آن شماست.
مواد لازم برای یک کوهپیمایی دلچسب
حالا نوبت جمع کردن وسایل است. این روزها لباس خنک و نخی و کمی گل و گشاد مناسب تر است و کفشها باید هم ساقدار باشد و با کفی جاندار، بند اضافه کفش اگر دارید حتما بردارید، عصای کوه یا چوبی محکم کار راه انداز است. پاور بانک، کلاه لبه دار، کرم ضد آفتاب و دمپایی هم یادتان نرود.
بخش خوشمزه و دیگر هیچ
در بحث خوشمزه غذا اما، پیشنهاد ویژه ما نیمرو است. پس تخممرغها را به تعداد لازم در جا تخم مرغیهای سفری بگذارید. اگر ندارید هم طوری نیست. پارچه پیچ کردن را لحاظ کنید و در ظرفی در دار با دقت بچینید. آب جوش در فلاسک، چای خشک، قاشق، کمی روغن در ظرفی کوچک و هر ادویه ای که بیشتر دوست دارید،. میوه و کمی تنقلات سبک سالم هم که باشد، فبها.
و آب، آب این مایه حیات را در بطری های نیم لیتری جا دهید و در تعدادش دست و دلباز باشید، چند تایی هم بطری خالی بیاورید که لازمتان میشود، زیرانداز، یک سر شعله کوچک، و ظرفی که در دلش اندازه تخممرغ هایتان جا داشته باشد، حالا دیگر زودتر بخوابید که فردا ماجرا جویی جذابی انتظارتان را میکشد.
این شما و این کوه و این میدان
صبح، آفتاب نزده بیدار شوید و نان و خرمایی، نان و ارده شیرهای هر چه کمی شیرین و بیشتر مقوی است را میل کنید که قوت جانتان بشود، با خدا که خلوت کردید و دلتان آرام شد، بچهها را ردیف کنید و از هر جا که هستید، با اتوبوس و مترو یا ماشین شخصی خود را به جماران ، خیابان امیدوار، کوچه سی و دوم برسانید. تابلویی سر کوچه مسیر کوهپیمایی کلکچال را نشانتان میدهد. از کوچه که وارد شوید و از نگهبانی رد شوید خنکای سایه بان و درختهای سر به فلک کشیده تکیه به دیوار زده، نه تنها بچهها بلکه بیشک بزرگترهای جمع را هم به وجد میآورد. با نفسهای منظم و قدم زدنهای پیوسته گوش به آواز پرندهها بدهید و مسیر را دنبال کنید، کمی سراشیبی را که رد کنید، کوچه تمام شده و به پارک جمشیدیه سنگ پوش شدهاش میرسید.
آب این چشمه هم خوردن دارد، هم بردن
باز هم تابلویی مسیر کوهپیمایی را نشانتان میدهد، از روی دست همان که نگاه کنید و خوش خوشان بروید کم کم از سنگ فرش خارج می شوید و پاکوب خاکی خودش را نشان میدهد. پاکوبی با جریانی از آب روان در کنار و سایه سار درختان.
چهارصدمتری، گل بگویید و بشنوید و همین طور راه بروید، حالا سمت راست بین سنگها را که نگاه کنید، چشمهای پر سخاوت به رویتان لبخند میزند. میتوانید اطراف چشمه، جایی خشک و پر سایه اتراق کنید و بساط نیرو را برپا، بچهها هم مامور پر کردن بطری های خالی بشوند که آب این چشمه هم خوردن دارد، هم بردن.
راستی سرویسهای بهداشتی هم کمی بالاتر و هم کمی پایین تر از محل استقرارتان با تابلوهای راهنما، هستند، پس خیال راحت بی خیال رژیم و رعایت غذایی کمی از خوراکی های فصل بیشتر لذت ببرید!
تا دلتان بخواهد اینجا زمین خدا هست برای بالا رفتن
اما اگر دل جوانترهای جمع کمی بیشتر از کوهپیمایی میخواهد، خیالی نیست تا دلتان بخواهد اینجا زمین خدا هست برای طی کردن و بالا رفتن.
از سمت چپ چشمه با بطری آب و کمی خوراکی پر شالتان، شروع به حرکت کنید، تابلویی از اول مسیر، دوباره راهنمایتان می شود که این تازه اول راه است. کمی شیب تندتر از قبل است و شن ریزه و خاکی بودن هم چاشنی این بالاتر رفتن. با دقت و زیگزاگ بالا بروید و از قسمت های مختلف پایتان استفاده کنید و از کمک عصای کوهنوردی غافل نشوید، با آن کارتان راحت تر است.
پیچها را یک به یک طی کنید، آب خوردن و استراحت کوتاه بدون نشستن فراموشتان نشود، بعد از چند دور پیچ و یک سطح تقریبا کفی و پر درخت، کمی بیشتر سنگهای بزرگ میبینید. احتمالا نیم ساعتی که بروید تابلوی ایستگاه اول پیش چشمتان نمایان میشود، خب لبخند بزنید که تابلوهای همچنان در انتظار شماست.
اگر دلتان کمی استراحت می خواهد، همان اول مسیر ایستگاه یک جایی برای نشستن و مغازه ای برای خرید نوشیدنی خنک و گوارا هست. ولی اگر هنوز پای رفتن دارید تا ایستگاه دو خیلی راهی نیست، پا تند کنید و پاکوب را پیش بگیرید به ایستگاه دو رسیده اید و استراحتگاه و پیرمرد مهربان و خوراکیهایی که میفروشد انتظارتان را می کشد.
تک درخت و عکس یادگاری
خسته که نشدهاید؟ آخر تا ایستگاه سه نروید انگار لطفش کم شده. پس بیایید. من میدانم، شما میتوانید. خب این بار قدمها را کوتاهتر بردارید و فشار را روی عصا بیاورید. مراقب زانوهای ارزشمندتان باشید. این شیبها پاهای شما را قویتر میکند، کمی سختی هم بکشید به کسی بر نمیخورد. کلاهتان را روی سرتان مرتب کنید. آخر دیگر آفتاب درآمده و قرار است او با زمین مهربان باشد و شما با پوستتان.
کمی که سربالاییها را گز کنید، به تک درخت سرافراز می رسید که در پیچی جذاب ایستاده به تماشا، خالی از لطف نیست اگر عکسی یادگاری بگیرید و نفس تازه کنید.
مهمان شهدا در ۲۵۶۹ متر بالاتر از دریا
پنج دقیقه ای که مسیر را ادامه دهید، به یک دو راهی می رسید. پیشنهاد ما سمت چپ دو راهی است.
این مسیر دار و درختش زیاد است و دلخواه بچهها. سنگ هایش پا را اذیت نمیکند. اما کمی طولانی تر است که آن هم طوری نیست. تا به ایستگاه سه برسید مسیر پاکوب با سنگهای بزرگ و کوچک و دیوارکش هایی سیمانی در مسیرتان به چشم می خورد.
اما بیشتر از آن، سگها و توله سگها هستند که همه جا هستند. بزرگترهای جمع اگر کوچکتری را همراهتان آمده، با زبان نرم به آنها بگویید که غذایی به این سگها ندهند که نه چرخه طبیعی غذا پیدا کردنشان ناقص شود، نه زاد و ولدشان با لطف بی جای ما زیادتر و کنترلشان سختتر.
به ایستگاه سه که رسیدید، میتوانید نفس تازه کنید. روی نیمکتها استراحت کنید. بطری هایتان را از آب خوری چشمه پر کنید و مسیر تپه نورالشهدا را یا از دست به سنگ سمت راست جاده یا از پا کوب سمت چپ ادامه دهید.
از هر دو طرف بعد از نیم تا چهل دقیقه با تابلوهای راهنما به تپه نورالشهدا می رسید.
خب حالا شما به ارتفاع ۲۵۶۹ متر بالاتر از سطح دریا رسیده اید و در امتداد درختان گیلاس و گردو، شهدایی گمنام که نه، خوش نام نشستهاند به انتظار که میزبانیتان کنند. اگر صبح جمعه برسید. صبحانه ای مهمانشان هستید و ذکر و دعا و کمی تماشای باستانی کاران. اگر نه، یک دم هوای پاک و حس خوب نصیبتان میشود.
دل که سبک کردید. راه رفته را بازگردید که خانواده شاید با هندوانه ای شیرین و خنک و لبخندی از رضایت منتظرتند که ماجراجوییتان را در ارتفاعات برایشان تعریف کنید.
تابستان پیشرویتان به خوشی و سلامت و صحت
انتهای پیام/
منبع: خبرگزاری فارس